بفرما یه نخ سیگار مهمون من

ساخت وبلاگ
 

من هراس فراموش کردن خیابان گردی های نیمه شب را دارم ،من راننده ی موتورسیکلتمان باشم و تو پشتم،تکیه گاهم...

هراس

گم شدن در تکرر روزمرگی های تفاله شده

شعر نشدن روی لبها

بوسه نشدن روی چشم ها

خواندن شعرهای فراموش شده با زبان دو تایمان توی شب های بی جان تابستان

سیگارهای مدام 

...

بنوازم...بیشتر از این

تمام تن من،گیتار توست... بیشتر با سر انگشتانت،لبهات‌،حرفهات...موسیقیم کن.

بفرما یه نخ سیگار مهمون من...
ما را در سایت بفرما یه نخ سیگار مهمون من دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 3nakh-sigaro بازدید : 20 تاريخ : دوشنبه 29 شهريور 1395 ساعت: 21:57

 خلاء

نه خالیم و نه پر.

حس این روزهایم ناگفتنی ست،چیزی درونم کش می آید.چیزی به وسعت یک اقیانوس خروشان،آرام نخواهد بود.

باید خوشبخت باشم،باید خوشبختیم را به همه نشان دهم

اما،

کدام خوشبختی؟!

من به خوشبختی محکومم.

خوشبختی ای که در لبخند های زورکی در لفافه نشان داده میشود.

خوشبختی ای که دستان گره شده اما بی هیچ حسی را،

قلبی که ملامت می شود از خواستنش

و عقلی که می گوید:

«عطیه بس است!قوی بودن را بگذار کنار.این زندگی را تمام کن»

بفرما یه نخ سیگار مهمون من...
ما را در سایت بفرما یه نخ سیگار مهمون من دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 3nakh-sigaro بازدید : 8 تاريخ : دوشنبه 29 شهريور 1395 ساعت: 21:57